English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7826 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
conventional submarine U زیردریایی معمولی زیردریایی غیرهستهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
submarine havens U منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
subroc U موشک نصب شده روی زیردریایی موشک مخصوص زیردریایی
antisubmarine screen U پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی
antisubmarine U ضد زیردریایی
submarine boat U زیردریایی
antisubmarine action U عمل ضد زیردریایی
antisubmarine barrier U مانع ضد زیردریایی
antisubmarine U مخرب زیردریایی
anti submarine U هواپیمای ضد زیردریایی
sqid U خمپاره ضد زیردریایی
nuking U زیردریایی اتمی
alvin U یک نوع زیردریایی
aluminaut U زیردریایی الومینیومی
killer submarine U زیردریایی شکاری
sill U پشته زیردریایی
sills U پشته زیردریایی
albacore U نوعی زیردریایی
albacore U زیردریایی الباکور
torpedoing U موشک ضد زیردریایی
torpedoes U موشک ضد زیردریایی
torpedoed U موشک ضد زیردریایی
torpedo U موشک ضد زیردریایی
silent running U سکوت زیردریایی
lifeguard submarine U زیردریایی نجات
submarine chaser U ناوچه ضد زیردریایی
nukes U زیردریایی اتمی
deep submergence U زیردریایی نجات
astro U اژدر زیردریایی
asroc U راکت ضد زیردریایی
nuked U زیردریایی اتمی
nuke U زیردریایی اتمی
antisubmarine torpedo U اژدر ضد زیردریایی
antisubmarine search U کاوش ضد زیردریایی
antisubmarine action U مکانیسم ضد زیردریایی
subsurface U زیردریایی زیرابی
tinfish U موشک ضد زیردریایی
submariner U خدمه زیردریایی
submarines U با زیردریایی حمله کردن
submarine U با زیردریایی حمله کردن
rescue chamber U اطاقک نجات زیردریایی
air surface zone U منطقه عملیات ضد زیردریایی
antisubmarine search U عملیات تجسس ضد زیردریایی
hunting U شکار دشمن یا زیردریایی
creeping attack U تک هماهنگ شده ضد زیردریایی
silent running U حرکت زیردریایی با سکوت
command active sonobuoy system U وسیله اکتشاف زیردریایی
sonobuoy U بویه صوتی و ضد زیردریایی سونوبوی
datum time U ساعت تعیین محل زیردریایی
terne U نوعی موشک ضد زیردریایی نروژی
deep submergence U زیردریایی نجات کشتیهای غرق شده
seadata U اطلاعات مربوط به ردگیری زیردریایی دشمن
magnetic anomaly detection gear U دستگاه اکتشاف زیردریایی به طریقه مغناطیسی
nuclear submarine U زیردریایی هستهای nuclear-poweredsubmarine : syn
datum U اثر جذر و مد دریا محل زیردریایی در عمق اب
hoverting U ثابت ماندن در یک نقطه یا ارتفاع حفظ عمق زیردریایی
orion U نوعی هواپیمای چهارموتوره ملخ دار ضد زیردریایی باموتور توربوجت
sea bat U نوعی هلیکوپتر ضد زیردریایی که دارای سونار اکتشافی واژدر صوتی است
spitting U در رهگیری هوایی یعنی درحال رها کردن بویههای صوتی ضد زیردریایی هستم
hunter killer U نیروهای شکاری و انهدامی دریایی یکان مامور جستجو وانهدام زیردریایی دشمن
submarine sanctuaries U مناطق مخصوص تمرینات غیررزمی زیردریایی مناطق تمرین اموزشی ضدزیردریایی
hedgehogs U مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
hedgehog U مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
evasive steering U اجتناب از زیردریایی دشمن حرکت اجتناب امیز ناو
balancing U حفظ عمق کشتی متعادل کردن عمق زیردریایی
haven submarine U منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
light water U اب معمولی
longhand U خط معمولی
routines U معمولی
routinely U معمولی
conventional U معمولی
ferial U معمولی
usu U معمولی
standard U معمولی
wonted U معمولی
received U معمولی
faceless U معمولی
copybook U معمولی
normal U معمولی
routine U معمولی
standards U معمولی
ordinary U معمولی
run-of-the-mill <idiom> U معمولی
open cheque U چک معمولی
standard brick U اجر معمولی
standard gauge U اندازه معمولی
standard motor U موتور معمولی
standard trench U سنگر معمولی
ordinary clay U خاک رس معمولی
American bond U آجرچینی معمولی
street virus U ویروس معمولی
the a merchant U سوداگر معمولی
white mulatto U توت معمولی
typical <adj.> U بافت معمولی
ethyl alcohol U الکل معمولی
charge hand U کارگر معمولی
ethanol U الکل معمولی
standard bar U میله معمولی
single precision U با دقت معمولی
unselected clay U خاک رس معمولی
ordinal type U نوع معمولی
man in the street U فرد معمولی
mass concrete U بتن معمولی
onery U عادی معمولی
rock brake U بسفایج معمولی
medium lampholder U سرپیچ معمولی
nonstandard U غیر معمولی
normal good U کالای معمولی
hepatica U غافث معمولی
ordinary share U سهام معمولی
rudas U پست معمولی
ranko U سرباز معمولی
procedure message U پیام معمولی
plain concrete U بتن معمولی
normal interval U فاصله معمولی صف
piper nigrum U فلفل معمولی
ornery U عادی معمولی
ornary U عادی معمولی
general cargo U کالای معمولی
normal permeability U نفوذپذیری معمولی
general U معمولی و نه مخصوص
normal U عادی معمولی
complemented U تعارفات معمولی
complement U تعارفات معمولی
standard U طبیعی یا معمولی
standards U طبیعی یا معمولی
workaday U معمولی عادی
general U کلی معمولی
meanest U پست معمولی
wrought iron U اهن معمولی
ambient U پس زمینه معمولی
meaner U پست معمولی
everyday U معمولی مبتذل
complementing U تعارفات معمولی
complements U تعارفات معمولی
generals U کلی معمولی
generals U معمولی و نه مخصوص
commonest U معمولی متعارفی
commoners U معمولی متعارفی
irregular U غیر معمولی
common U معمولی متعارفی
mulberry U توت معمولی
mulberries U توت معمولی
undressing U جامه معمولی
undresses U جامه معمولی
undress U جامه معمولی
mean U پست معمولی
banal U مبتذل معمولی
ap seogi U ایستادن معمولی
civil time U ساعت معمولی
common whipping U بست معمولی
commonplace U معمولی مبتذل
common link U حلقه معمولی
standard lamp holder U سرپیچ معمولی لامپ
ordinary grasp U گرفتن میله معمولی
standard size whole brick U اجر فشاری معمولی
outre U خارج از حدود معمولی
routes U راه جریان معمولی
fencing measure U فاصله معمولی دو شمشیرباز
chamomile U بابونه معمولی یامعطر
admedium lampholder U سرپیچ بزرگتر از معمولی
conventional milling machine U دستگاه فرز معمولی
normal sulphation of battery U سولفاتی شدن معمولی
walks U گام معمولی اسب
stand U سطح معمولی اب دریا
walk U گام معمولی اسب
conventional forces U نیروهای رزمی معمولی
common stock U سهام معمولی شرکت
week day U روز معمولی هفته
standard rain gage باران سنج معمولی
normal magnetization curve U خم مغناطیس پذیری معمولی
stake driver U بوتیمار معمولی امریکایی
combination grasp U گرفتن معمولی و برعکس
walked U گام معمولی اسب
bracket U حالت معمولی کروشه
conventional U جنگ افزارهای معمولی
in normal situations on public roads U در ترافیک معمولی خیابان
route U راه جریان معمولی
regular weave [plain] U بافت معمولی و ساده
light hydrogen U هیدروژن سبک یا معمولی
martlet U پرستوی معمولی اروپایی
meadow mushroom U قارچ خوراکی معمولی
head cold U سرماخوردگی معمولی زکام
joiner door U درب معمولی ناو
inverted l antenna U انتن معمولی رادیو
well worn U پیش پا افتاده معمولی
milkwort U پلی گالای معمولی
l antenna U انتن معمولی رادیو
undersized U کوچکتر ازاندازه معمولی
well-worn U پیش پا افتاده معمولی
normal charge U خرج معمولی توپ
guttersnipe U نوک دراز یا پاشله معمولی
normalises U بصورت عادی و معمولی دراوردن
deffered maintenance U تعمیر ونگهداری غیر معمولی
conventional take off and landing U هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی
normalizes U بصورت عادی و معمولی دراوردن
normalize U بصورت عادی و معمولی دراوردن
normalising U بصورت عادی و معمولی دراوردن
normalised U بصورت عادی و معمولی دراوردن
It was the usual scene. U صحنه [موقعیت] معمولی بود.
horseweed U خزه معمولی امریکای شمالی
Recent search history Forum search
1she tried to get me to read regular books
0معادل انگلیسی بچه تیر که تیری است به اندازه نصف و یا کمتر از نصف تیر معمولی برای پرتاب با کمان به کمک یک ساقه نیم استوانه ای بریده شده از درخت بامبو به اندازه طول یک تیر معمولی برای زدن هدفی در دوردست
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com